بعد از مدتها، بالاخره امروز کار این نقاشی تموم شد
این نقاشی که به عشق مامان شروع شده بود، در میانه های کار به درخواست مامان تبدیل به هدیه ای برای زن داداش شد.
منبع تصویر مرجع :
http://maria.gvedashvili.com
اندازه: A2
مداد رنگی
بعد از مدتها، بالاخره امروز کار این نقاشی تموم شد
این نقاشی که به عشق مامان شروع شده بود، در میانه های کار به درخواست مامان تبدیل به هدیه ای برای زن داداش شد.
منبع تصویر مرجع :
http://maria.gvedashvili.com
اندازه: A2
مداد رنگی
به غدیر نزدیک میشیم...
من شیعه علی ام، یا حداقل دوست دارم باشم
امّا جدا از اینکه چه دین و مذهبی داریم
آیا تا به حال به این نکته دقت کردیم که چرا علی علیهالسلام در کعبه متولد و در محراب شهید شد...
خاطره جالبی که شاید از یه زاویه جدید به موضوع نگاه کنیم:
"یکی از خانوادههای همسایه ما پیرو دینی هستن که در اون برای امام علی علیهالسلام شانی فرا بشری قایل بوده و علی علیهالسلام رو شایسته پرستش میدونن
روزی در مورد همین موضوع، پسر همسایه با محسن برادر کوچیکم، وارد بحث میشه
اینکه اون چه استدلالی داشته من خبر ندارم ولی محسن با طرح یک سوال پسر همسایه او رو وادار به سکوت و ترک بحث کرده بود...
اون سوال این بود:
شما که میگین امام علی، خدا است
پس موقعی که حضرت ضربه شمشیر خورد، چرا و رو به چه کسی سجده کرده بود؟ "
راجع به این موضوع خیلی فکر کردم
نمیگم لزوماً این تنها علتِ ولی شاید یکی از علتهایی که امام شهید محراب شد همین بود که
برهان و علتی آشکار برای هدایت مردم و جلوگیری از انحراف عقیده شون باشه
چرا که امام علی علیهالسلام با سابقه درخشانی که در ولادت، دین، علم، جنگاوری و سایر فضلیت ها داشتند، شخصیتی منحصر به فرد و بی نظیر برای تمام تاریخ هستند.
و شاید این موجبات انحرافات فکری گسترده تری در بین دوستداران امام میشد، اگر امام در محراب ضربه نمیخورد.
+ درسی که از محسن توی این قضیه گرفتم این بود که
با هر کس در حد میزان درکش باید وارد بحث شد
شاید اگه من جای محسن بودم، به بحث راجع به ویژگی های خدا میپرداختم ولی شاید هرگز این تاثیر رو نمیذاشت.
واللّه اعلم، عزیزٌ حکیم
چند روز پیش مامان اومد و گفت خانوم همسایه میگه:
"فلانی دختر خوبیِ، حیفِ و... "
مامان گفت: "دختره نزدیک دو سال هست که زیر عقد پسرعمو شه
پسره عاشق و دختره ناراضی از اخلاق پسر، میخواد جدا شه"
شاید مامان اینو گفت که دید بعضی از مردم رو به من نشون بده...
امّا این وسط خانوم همسایه چی فکر کرده که همچین پیشنهادی میده؟
دلم گرفت...
دختر و پسر فرقی نداره
به یه سنی که میرسی با هزار و یه جور مورد عجیب برخورد میکنی
همسایه، خاله، دایی و...
بعضیاشون لابد دست به خیر
بعضیا هم انتظار دارن که...
به این لیست یه عده عاشق هم اضافه کنیم
که فکر میکنن تو، تو زندگیت فقط و فقط به عشق اونا محتاجی...
و حرمتی که برای عشق شون قایل اند بیشتر از اخلاقِ...
وقتی ام جواب رد میدی، سیل تهمتِ که سرازیر میشه ...
+ این روزا میگذره
امروز برای انجام مراحل اداری بعد دفاع پایان نامه، رفتم دانشگاه...
از نظر من تو بیستی
استاد راهنما این جمله رو با این صحبت ها تکمیل کرد که
"من تو این دانشگاه هستم، دارم می بینم در قیاس با کسایی که 19 یا 20 میگیرن، کار تو عالی بود
داورا در حقت اجحاف کردن و..."
تو دلم گفتم حالا شما هی زخمو تازه کن
18 رفت توی کارنامه حالا دیگه این حرفا کمکی به من نمیکنه
گفت: دکتری نمیخونی؟ اینجا یا...
گفتم: چرا ولی ترسم اینه که این 18 تو مصاحبه مشکل ساز شه
گفت: نگران نباش، تو دو تا مقاله داری
هر وقت خواستی بری مصاحبه بگو تا یه recommendation کامل بنویسم.
تشکر کردم گفتم: اگه بشه میخوام روی یه مقاله دیگه کار کنم
اون داده های استادتون رو چطوری بگیرم؟
گفت: دکتر فلانی، وقتی من دانشجوی دکتری اش بودم
بعد از یه ماه جواب منو میداد
یه جورایی متقاعدم کرد که بیخیال اون داده ها شو برو سراغ مسائل دیگه.
استاد راهنما، میگفت:
هر جا دکتری خوندی اگر خواستی میتونیم با هم کار کنیم و...
این کمی امید دهنده بود
>>>>> راستی امروز یکی از بچه های خوابگاه رو تو دانشگاه دیدم
دیدم (ادامه مطلب)
یکی از بازیهایی که در دوران کودکی و به ویژه نوجوانی با توپ انجام میدادیم ، بازی خودمان در آوردیِ "کی؟ با چند ضرب؟" بود.
در این بازی یک دروازه که معمولا چارچوب در بود انتخاب میشد و محلی برای کاشتن توپ، این محل به گونه ای انتخاب میشد که موانعی در مسیر مستقیم توپ به دروازه وجود داشته باشد. وظیفه بازیکنان گل کردن توپ با ضربات کمتر بود، هر کس با کمترین تعداد ضربه توپ را گل میکرد او برنده بود
زمانی که همبازی وجود نداشت
همین بازی را با چند حریف خیالی انجام میدادم
۸ بازیکن در دو گروه یا 16 بازیکن در 4 گروه
در واقع بجای آن حریفان، خودم بازی میکردم
در هر مرحله چند هدف، برای هر هدف هر بازیکن چند بار فرصت داشت
بهترین رکورد بازیکن ثبت میشد
تمام این اعداد و ارقام و بازیکنان یک مرحله همه را به ذهن سپرده
و به یکباره وارد کاغذ میکردم، بعدها متوجه شدم همین بازی ساده، به طور ناخودآگاه باعث تقویت حافظه کوتاه مدت و میان مدت شده.
خستگی کار و مشغولیت های فکری منو تو خودم برده بود
برای همین بعضی از حرفای راننده تاکسی رو خوب گوش نمیدادم
منو خطاب کرد و چیزی گفت نفهمیدم چی گفت
نگاش کردم دوباره تکرار کرد :
"اگه تو جوونی اون چیه؟ اگه اون جوونِ پس تو چی هستی؟"
من اصلا حواسم نبود کیو میگه، گفتم چرا؟
پشت چراغ قرمز بودیم، اشاره کرد به ماشین جلویی و گفت:
"ببین اون جوونو، سر و وضعشو ببین، با خودت مقایسه کن"
من توی ذهنم داشتم خودمو آماده میکردم برای اینکه از جوون دفاع کنم و اینکه نباید از روی ظاهر قضاوت کرد ولی...
چراغ سبز شد، ماشین به حرکت افتاد و صبحتهای راننده ادامه پیدا کرد
"
بعضی از جوونا با سر و وضع ناجور میان بیرون، من چطور میتونم با خانواده ام، همسر و دخترم بیام بیرون؟
پسره روی دستشو خالکوبی کرده
با اون لباساش
خم که میشه زیرشلواریش که روش نوشته USA معلوم میشه و...
"
تازه داشتم متوجه میشدم که منظور این بنده خدا چیه
از خجالت فقط سکوت کردم
شاید برای دلداری گفت :
ما کسایی مثل شما رو که مثل جوونی خود مایید رو که میبینیم، امیدوار میشیم
+ نباید از روی ظاهر قضاوت کرد ولی پوشش ما غیر از جنبه های فردی، وجوه اجتماعی هم داره
+ ما در قبال امنیت و آرامش دیگران مسئولیم
شخصی تعریف میکرد که یکی دوستاش موذن مسجد بود میگفت:
سحرها که برای گفتن اذان صبح مسجد میرفت
امروز سالروز شهادت امام محمّد باقر علیه السلام بود (http://www.time.ir)
امامی که فکر میکنم خیلی از ما موقع گرفتاری های علمی حسابی ازش بهره مند میشیم و رسماً و عملاً در حد وسع خودمون شکافنده دانش بودنش رو تجربه کردیم. سلام خدا بر او و تمامی معصومین و به امید رضایت ماندگار آنها از ما !
امروز فایل رسمی مشخصات زبان سی شارپ رو که خود مایکروسافت منتشر میکنه، در اختیار مخاطبان قرار میگیره.
http://www.microsoft.com/en-us/download/details.aspx?id=7029
این فایل حاوی مستندات زبان سی شارپ هستش و شما میتونید از اون به عنوان مرجعی برای یادگیری مفاهیم زبان استفاده کنید.
زمانی که برای اولین بار از سی شارپ استفاده کردم (شاید حدود 6 سال پیش) C# 3 و محیط توسعه ویژوال استودیو 2008 مرسوم بود.
الان زبان سی شارپ به لطف حمایت مایکروسافت در توسعه فریمورک دات نت به ویرایش پنجم خودش رسیده.
همیشه به کسانی که تازه میخوان با سی شارپ و دات نت کار کنن میگم که برنامه نویس این حوزه بودن یعنی مطالعه مداوم و یادگیری همیشگی
چرا که رشد سریع زبان سی شارپ به شما اجازه این رو نمیده که یک لحظه در تصور شما این فکر محال خطور که در این زبان کاملاً مسلط شدید.
یه لحظه صبر کنید.
منظور این نیست که استفاده از این زبان و تسلط به مفاهیم اون غیر ممکنه.
نه! منظور اینه که برای رسیدن به تسلط باید همیشه در حال یادگیری باشید.
خب من میخوام یاد بگیرم، از کجا شروع کنم؟ (به ادامه مطلب رجوع کنید)
بعد از بازگشت به وطن* و در اولین روزهای پاییز محترم، اولین سرمایمان را خوردیم
تا به فیض سرماخوردگی رسیده و با گلویی خشک، بدنی بی حال امّا با جانی پر جوش و خروش دست به قلم برده سیاهه ای با دل روشن خود بنگاریم (البه قلم در این جا موشواره و صفحه کلید است)
خب از اینا که بگذریم
باید بگم که شدیدا تحت تاثیر مبلغ بسیار کم پرداختی حق التدریس یکی از دانشگاه ها قرار گرفتم
اگر بقیه دانشگاه ها هم اینطور حقوق بدن، شاید بهتر باشه دانشگاه ها از همان علمای پیشین بهره ببرند
البته فعلا تازه کار بودن برای تحمل شرایط ، بهانه بسیار خوبیه که از این فاجعه چشم بپوشیم
در کل مهم اینه که درآمد کم ما، لطمه ای به ورزش پر افتخار ایران یعنی فوتبال وارد نمیکنه
چه ربطی داشت؟ به قانون بقای ماده و انرژی مراجعه کنید !
چرا که زیرساختهای علمی و فرهنگی ما کاملا تحت تاثیر تساوی ایران مقابل آرژانتین قرار گرفته
و نهایتا خروج چند تا دانش آموخته بی سواد ایرانی از کشور هیچ صدمه ای به "دستاوردهای علمی" ایران وارد نمیکنه
دیگه تهش چهار تا دانشجوی دیگه میگیریم. والا چیزی که زیاده دانشجو ...
مهم اینه که ما 90 دقیقه مقابل آرژانتین گل نخوریم، مسی هم یه توپ رفت زیر پاش وگرنه اگر پنالتی رو گرفته بود برده بودیم!
+ نبرد برای رسیدن به آرمان ها زمانی که زندگی عادی مختل میشه سخت و گاهی غیر ممکنه
* منظور از وطن در بالا، شهر محل تولدِ نه کشور !